کاهومسا یا کاسه همسایه

✍ #علیرضا_خادمی

در روزگاری نه چندان دور از جمله رسومات ساده و تاثیر گذار در روابط اجتماعی رسمی بود به نام #کاسهومسا یا #کاسههمسایه که در بین اهالی یک محله و همسایه ها انجام می گرفت. محله و همسایه هایی که خود را عضوی از جامعه بزرگتر یعنی خانوادهمحله میدانستند.
خیلی از ما هنوز در خاطر داریم این شیوه از یکی بودن را در قالب های مختلف خود.
از بخشیدن و گرفتن چند عدد نان به اصطلاح قرضی گرفته تا دعوت کردن مهمانان همسایه یا فامیل برای کمک به صاحب خانه..
از پذیرایی و نشستن در کنار مهمان در نبود صاحبخانه تا بردن ظرفی غذا که نکند همسایه بوی آن را شنیده باشد..

رفتار و سنتی کوچک در دل مردمی بزرگ که برادری و خواهری را برای هم مجسم می کردند ، زمانی که هنوز زندگی رنگ و لعاب مهربانی را داشت.شاید اگر همین رسم ساده را با دقت بنگریم متوجه می شویم که همین کاسه همسایه و همین بخشش نان و نمک و پذیرا بودن از همدیگر باعث می شد که بزرگتری ارج داشته باشد و حرمتها محفوظ بماند. همین رسم ساده باعث می شد همسایه و فامیل از حال هم با خبر باشند و دست گیران همدیگر در روزهای تنگی و غم باشند و برعکس با شادی دیگری همه شاد بودند.

امام صادق علیه السلام میفرمایند :
“همسایه خوب بودن و رفتار خوب داشتن با همسایه، مایه افزایش روزى است.”
چه خوب است که تک تکمان دوباره سعی کنیم این سنت زیبا احیا شود تا بدینوسیله به احیای ارزشهای انسانی برگردیم تا جامعه ای مهربانتر و مردمانی یک دل تر داشته باشیم.

آنچه_بودیم

فرهنگ_لری

فرهنگ_ایرانی

? پَل بریدن(گیسو) در میان زایار (مردم)لر

باروندوبد سیاح روسی در سال 1840میلادی برابر با 1219هجری شمسی به مناطق لرستان و خرم آباد سفر کرده و شرح سفر خود را در کتابی تحت عنوان #سفرنامهلرستانوخوزستان ارائه نموده است.اودرباره بازدید از قبرستانی در لرستان چنین می گوید:

 بر بالای هر مزار سنگ عمودی صافی دیده می‌شد. که طره گیسوی زنان بر آنان آویزان بود…به من گفتند برای زن و مادر و خواهر و دختر و بستگان دیگر متوفی رسم است تاحلقه‌های زلف خود را بچینند و به نشانه غم دل بر مزار عزیز از دست رفته خود بگذارند..گمان نکنم هیچ‌گاه سوگنامه‌ای را درحد نیمی از فصاحت و بلاغت یک چنین بیانی از احساس اصیل ساده، که تنها مهر خالص یک زن می‌تواند آن را خلق کند، در جایی خوانده باشم.»
گیسو از اهمیت زیادی در بین مردم لر برخوردار است در گذشته داشتن موی کوتاه ذلت بود و کسی موی خود را کوتاه می کرد کوتاهی مو به میزانی زشت و ناپسند بود که گیس بریده نوعی نفرین و دشنام به حساب می آمد.
داشتن پل های بلند و پر تعداد یکی از ملاک ها و معیار های زیبایی بانوان و دختران بود و نشان از جایگاه اجتماعی آنها داشت.
استاد #فرزین ، شاهنامه پژوه در “آیین‌های سوگواری درشاهنامه “می‌گوید: سوگواران و داغدیدگان به جز رفتارهایی همچون گریستن‌، خستن روی‌، آیین‌های ویژه‌ای مثل بریدن بانوان موی سر خود را و بستن میان با موی  مرسوم بوده است.هم چنین شنیده شده است که بختیاریان بر مزار عزیزان و مردان شجاع و بزرگان هر کُربو بَرد ِشیر می‌گذارند و عده‌ای نیز با برافراشتن ساختمانی چهارطاقی که کوشک می‌گویند بنا می‌کردند ‌که این پَل‌های بافته شده و برخی نیز باز شده بر سقف کوشک می‌آویختند که تصورش بسیار غم انگیز است.اصطلاح “پَل بُریدن” گاهی جای نفرین هم بکار می‌رود چون پَل بُریده!(شاخه لری بختیاری)پِل بِررو و پَل بِرریا در شاخه‌های لکی و پَهل دات سیت بوئره(شاخه مینجایی‌) پَل پوت بُهرا (مراد بریدن مو ریز و درشت)نفرین کردن در حالتی که رفتار یک دختر جنبه ضد هنجار و عرف داشته باشد و در مواردی حتی برای به سخره گرفتن یک مرد خطاب می‌شود که اشاره‌ای به عقوبت اجتماعی این رفتار دارد و یا “پل دات بُهرا/پَل دیت بُهرا “(لُری شاخه جنوبی)خطاب به مرد و زن است.

برای دانستن اهمیت زلف و پل در فرهنگ تمام لرها از پهلی و بختیاری تا جنوبی میتوان چنین عنوان کرد؛

ویلکن در سال 1886 در مقاله ای چنین بیان میکند که سر را جایگاه روح میداند و با توجه به یافته های انسان شناسانه و باستان شناسی و اسطوره شناسی همیشه مهمترین خدایان و الهه ها ایزد بانو بودند و مردم در مراسمات شادی و عزا رفتارهایی مناسب با باور های خود بروز میدادند که تا به امروز کم و بیش نقش پر رنگی دارند.

زنان در عزا پل میبرند چون میخواهند خود را در غم تازه گذشته قربانی کنند به اعتقاد ویلکن بریدن آیینی موی سر، بنابر اصل “جزء به جای کل”، جانشین قربانی کردن انسان است چون سر، یعنی محل رویش مو، را جایگاه روح می‌دانستند.

با توجه به سابقه سکونت لرها در ایران و ایزدبانو های فرهنگ ایران کهن زلف و پل ریشه در قوم لر دارد و باور به زلف در سایر اقوام به مانند لرها وجود ندارد زیرا خاستگاه اصلی این آیین لرستان است و بس زیرا لر است که در زایش و مرگ آیین هایی دارد مرتبط با موی سر که در هیچ یک از اقوام دیده نمیشود.

نقش ها و کتیبه های کهن در لرستان بزرگ و اشعار کهن لری خود بهترین گواه بر این مدعاست.
 
در #ادبیات_لرستان پل برون دستمایه  ادبی مهمی فراهم آورده که در ذیل به بخشی از آن ها اشاره می کنیم . شاعران لر به پیروی از این آیین  می گویند :
 
قافله ها میئا…(اسم متوفی) نی ده باشو
دخترو گیس بوئریت ریت وا نهاشو

میرنوروز هم می‌گوید:

اَر که مِه روزی ده تو بهام جدایی
گیس بُرسه وه سَر قورم بیایی
( غضنفری: 1365).

 و در شعر لری بختیاری هم آمده است :
دات بُرا ددیت بُرا همه بُران پهل
همه به کارد ایبُرِن زینه ت وه خنجل (خنجر)
دات بُرا ددوت بُرا همه بُران مِی
همه به کارد ایبُرن زینه ت وه قیچی

و این شعر به لُری شاخه ی جنوبی از #رسول_سنایی
قدیمل مُردنِ هر مِردِ خوبی
بهونه ی پَل بُرونِ زَنگَل ایبی
چِنو سی مُردَش پَل ایبُریدِن
که لامِردون فرش پَلل ایبی

یا این شعر از شاعره لُر #خاطرهخاتونجلدانی :
گیس برون خاطریامه ری و درگاه سرنوشتم
وا تش همیه خیالت ایقه سوختم تا بِرشتم
ورخلاصس وا تش باد کپر کل چی رنینم
و زلالی سر خم درد دلم سیت نوشتم

و #فردوسی در شاهنامه می سراید:
همه بندگان موی کردند باز
فرنگیس مشکین کمندِ دراز
بُرید و میان را به گیسو ببست
به فندق گل و ارغوان را بخست