من لرم

من لرم

سالهاست رانده به غربت برای کار
سالها هجرت کرده از دیارم برای لقمه ای ، لقمه ای نان.
مرا به جبر بیرون کردند آن هم نه با تفنگ بلکه با بردن آب و نفتمان.
من فلسطینی نیستم
اما کودکانم سالهاست دچار سوتغذیه اند
دچار بی مهری
من یمنی و سوری نیستم،
من ایرانی ام…
من دردم
حقم از آب و نفت خودم را میخواهم
از کارون و دز خودم
حقم از آموزش به زبان مادریم را میخواهم
حقی که برای کشورهای دیگر خرج میشود
از آنچه داشتیم و از ما گرفتند ،گرفتید
من لرم
قلمم چون تفنگ پدرم هنوز به دوش است
اجازه نخواهیم داد کودکانمان وارث درد باشند
آنها وارث بلوط و زاگرس خواهند ماند.

منبع :وبلاگ زز و من

نویسنده : علیرضا خادمی